خدا بیامرز با ملچ مولوچ غذا میخورد میگف نمیتونم بخورم ک
میخوابید خرو پف میکرد بیدار میشد میگف نمیتونم بخوابم که
پفک میگرفتیم واسش میگف نه ضرر داره ،ما میخوردیم و اون نگا میکرد همش دهنشو ملچ ملوچ میکرد بعد میگف یدونم بدید من بخورم ،نفسیم گِتدی
خیلی دلتنگتم ننه. حتی دلتنگ بوی دسشویی ک بعده دسشویی رفتنت میدادی.
ازت میپرسیدیم خوبی؟میگفتی نه بابا دارم میمیرم، یه بار نشد بگی خوبی.منم میگفتم از وقتی ک چشم وا کردمو تورو دیدم گفتی داری میمیری( بعد توو دلم میگفتم تا مارو نکشی نمیمیری ننه)
ولی ایندفه واقنی مردی و من هنوز توو شوکم و باورم نمیشه
امروز شخصیتم خرد شد و درکمال ناباوری شخصیت یکی دیگه رو خرد کردم
میگف ,میکرد ,ننه ,دسشویی ,توو ,میگفتم ,میگف نمیتونم ,ک چشم ,چشم وا ,وقتی ک ,از وقتی
درباره این سایت